loading...
مطالب مفید از اینترنت
Alexa بازدید : 79 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

شب بود بیابون بود زمستون بود
شب بود بیابون بود زمستون بود
شب بود بیابون بود زمستون بود
بوران بود سرمای فراوون
شب بود بیابون بود زمستون بود
بوران بود سرمای فراوون
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بی‌جان بود

 

♫♫♫

در پیش آن سیمین‌بر خوشگل
از جسم و جان خود بودم غافل
می‌بوسیدم بهرش از جان و دل
می‌بردمش با خود سوی منزل

شب بود بیابون بود زمستون بود
بوران بود سرمای فراوون
شب بود بیابون بود زمستون بود
بوران بود سرمای فراوون
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بی‌جان بود

♫♫♫

طی شد ره دشوار، آخر بر من و یار
با بوسه‌ای گرمی به او دادم
با لب‌های چو قند، بر رویم زد لبخند
برد آن همه رنج و غم از یادم

شب بود بیابون بود زمستون بود
بوران بود سرمای فراوون
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بی‌جان بود
شب بود بیابون بود زمستون بود
شب بود بیابون بود زمستون بود
شب بود بیابون بود زمستون بود

ترانه سرا : ناصر رستگارنژاد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 127
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 47
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 16
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 329
  • بازدید سال : 7,965
  • بازدید کلی : 36,261